یادش بخیر یه زمانی مطلب اینجا نیلوبلاگ زندگی میکردم! یه زمانی که حرف رو دل موندهای نبود... یه زمانی که خوبی و بدیمو، صاف میذاشتم کف دستتون! بیخیال قضاوت شدن... یه زمانی که حال دلم بد بود و میومدم کلی غمگین مینو, ...ادامه مطلب
1. اول بگم که اینجانب یه کلیپ تبلیغاتی ساختم برا چوبکی! (آیکون عینک دودی!) نقاشی و میکس و صداگذاری و همشم کار خودمه :) برید ببینید و پیشنهادات و انتقادات سازنده تونو بگید بهم :) لینک کلیپ لینک پیجم :), ...ادامه مطلب
به همسر گفتم: ولی خوبیش این بود که حداقل بعد چهل روز، چند ساعت حالمون خوب بود... گفت: الانم حالمون خوبه، فقط یه کم ماشین نداریم!!! یه کم؟! :))) ماشینو که گرفتن تصمیم گرفتیم به هیشکی نگیم چی شده. ک, ...ادامه مطلب
۱. دادگستری شیراز یه مشاوره حقوقی داره... ته دنیا نداشت، نمیدونم شهرای دیگه دارن یا نه... ولی مشاور حقوقی یه آدم صبوره که میشینه قشنگ حرفاتونو گوش میده و همه سوالاتونو جواب میده و اصنم عذاب وجدان نمیگ, ...ادامه مطلب
در ادامه پست ۴۲۹.... به نظر میاد که بالاخره کارامون داره درست میشه... فک میکردم روزی که این انتظار تموم بشه یه پست مینویسم با عنوان "رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند!" فک میکردم کلی ذوق کنم و بالا پ, ...ادامه مطلب
۱. یه شیرازی دو تا خوراکی رو نباید جز تو شیراز، جای دیگهای بخوره! فالوده و آش سبزی! ۲. برایان تریسی تو یکی از کتاباش گفته بود که ماشینتون رو به دانشکده کسب علم تبدیل کنید. کتابای صوتی و سخنرانی و ., ...ادامه مطلب
در ادامه عنوان... آره من نمیام بگم برید فلان کتابو بخونید، که شمام نرید بخونید! من هی میام هر چی خوندم براتون تعریف میکنم! بسکه خوبم! ^__* :)))) میگه کهههه دیدید وقتی یه ماشین جدید میخرید یهو انگار , ...ادامه مطلب
دیروز با دوست جو و همسرش رفته بودیم بیرون... داشتم براش از خاطرات خندهدار دانشگاه و خوابگاه تعریف میکردم... خاطراتی که توی همهشون اسم ن تکرار میشد... یه لحظه غم افتاد تو دلم... حقش بود این سرنوشت؟!!, ...ادامه مطلب
معمولا روز من اینجوری شروع میشه که تو خواب و بیداری حاضر شدن جو رو تماشا میکنم تا کمکم خواب از سرم بپره. ساعت شیش و نیم تا دم در دنبالش میرم و بدرقهش میکنم. بعد تا ۷ از اینترنت رایگان همراه اول لذت , ...ادامه مطلب
بعضی از این خانما هستن تو فامیل، که نمیدونی دقیقا چیکارهتن ولی خاله صداشون میکنی... یه همچین خالهای دارم من، که اتفاقا زیادم باهاشون رفت و آمد داشتیم. چند سال پیش، رفته بودیم خونهشون، آنتن روشن بود, ...ادامه مطلب
آبجی کوچیکه: واااای باز فردا شنبهس باید برم مدرسه!! :( من: میخوای ترک تحصیل کنی، بی سواد بمونی؟؟ آبجی کوچیکه: من که از خدامه!! نمیذارن ولی!! من: :| , ...ادامه مطلب
وسط سر شلوغیای رزمایش، برای جو تشویقی نیرو اومده... پرسنلش بدون ابلاغ بایگانیش کرده... جو بی خیر مونده از دو امتیاز تشویقیش... کمیسیون خونه برگزار شد و به ما خونه نرسید... اگه اون امتیازو رد کرده بودیم الان خونه داشتیم!! اون همه دعا کردیم که معجزه شه خونه گیرمون بیاد.... معجزه شد که خونه گیرمون نیومد!! , ...ادامه مطلب
دارم واسه آبجی کوچیکه صفت و موصوف رو توضیح میدم. میگم صفت کلمهایه که در مورد یه کلمه دیگه توضیحی میده... مثلا مرد خوب. دختر زیبا. آبجی کوچیکه: گندمِ هی برو!! :| + جو قراره بیاد شیراز ^__^ و خب قراره من همراهش برم خونه مامانشاینا. گندمِ هی برو... :))) , ...ادامه مطلب
جهــــــــان بیــــــــــمار و رنجــــــور استــــــــــدو روزی را کــه بر بالـین این بیــمار بایـد زیستـــاگـــــر دردی ز جـــــانش بـــــر نــــدارمــــــ ....نــا جــوانمردیستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ__________________________________از اونجایی که من آدم بسیار فراموشکاری هستم...لطفا فقط در صورت ضرورت کامنت خصوصی بذارید.چون در غیر اینصورت فراموش میکنم جواب بدم و شرمنده میشم , ...ادامه مطلب
الان؟؟؟؟؟ الان که لپتاپم خرابه؟؟؟ الان که خیلی چیزا رو فراموش کردم؟؟؟ الان که قیدشو هم زدم حتی؟!!!! :/ اونم تا فردا؟!!! :/ من همون دو سال پیش هم چهار پنج روز وقت لازم داشتم حداقل!!!! جایی برای حسرت خوردن نیست!!! نیست... اه! , ...ادامه مطلب