۳۸۳. خب من میخوام خدا همش برات ثواب بنویسه! :))

ساخت وبلاگ

معمولا روز من اینجوری شروع میشه که تو خواب و بیداری حاضر شدن جو رو تماشا میکنم تا کم‌کم خواب از سرم بپره. ساعت شیش و نیم تا دم در دنبالش میرم و بدرقه‌ش میکنم. بعد تا ۷ از اینترنت رایگان همراه اول لذت میبرم ^__^ بعدشم دیگه میرم سراغ کارام... خونه رو مرتب میکنم، ظرفا رو میشورم ناهار میپزم و... تا دو که جو بیاد. بعد شروع میکنیم با هم دیگه خونه رو به هم میریزیم!!! بی‌رحمانه‌هااا!! تقریبا تنها تفریح ما فیلم دیدنه اینجا، شیرازی جماعت هم که فیلمو نشسته نمیبینه!! هوا هم یه کوچولو سرد شده دیگه بدون پتو اصلا نمیشه دراز کشید!! دیگه بند و بساط چایی و هله و هوله و ...!! یعنی یه چیزی به بار میاد مث همون اوضاعی که دوستش یهو خواست بیاد خونه‌مون!! :/

بعد دوباره از فردا صبحش همون روند تکرار میشه!! اصلا نمیدونم چجوریه که وقتی جو خونه‌س حسم به خونه‌داری نمیره!! حتی از شام پختن خوشم نمیاد و سعی میکنم گاهی یه عالمه کوکو و کتلت و ... بپزم و فریز کنم واسه شام. در نتیجه همه کارای خونه رو نمیشه تو یه صبح تا ظهر انجام داد و طبیعیه که یه بخشاییش میمونه واسه آخر هفته!! یه سری کارا هم که کلا مردونه‌س و از اولم از وظایف حضرت همسر بوده و هست و من اصلا توشون مداخله نمیکنم مبادا به جناب صدر اعظم بربخوره :دی

این جمعه‌ای که گذشت، جو اول فرش و مبلا رو جمع کرد و کل خونه‌ رو تی کشید. بعد رفت کارگاهو مرتب کرد. بعد مشکل آبگرمکنو حل کرد . گلدونا رو آب داد. آشغالا رو برد بیرون و سطل زباله رو شست، سرویسا رو هم تمیز کرد. بعد اومد یه خاطره تعریف کرد...

گفت یه آقایی از همکاراشون از ساعت کاریش شاکی بود و همیشه میخواست ساعت کاریشو عوض کنه. با درخواستش موافقت میکنن و شیفتش عوض میشه. توی شیفت جدید اونقدر ازش کار میکشن که برمیگرده به رییسش میگه منو برگردونین به همون روال قبل!!! حالا منم میخوام جمعه‌ها هم برم سر کار!! تو خیلی ازم کار میکشی!! :)))))

235 ... گواهی نامه...
ما را در سایت 235 ... گواهی نامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gandomru7 بازدید : 164 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 19:08