333 . ما عقب موندیم یا جو یهویی عوض شده؟!

ساخت وبلاگ

یه زمانی تصمیم گرفتن یه چیزایی رو انکار کنن!

یه چیزایی رو "زشت" تلقی کنن!

یه چیزایی رو ندید بگیرن.

نمیدونم هدفشون چی بود اون موقع...

حیا؟

دوری از گناه؟

یا عمل به وصیت آغا محمد خان قاجار؟!!! :/

خلاصه که نگفتن دیگه...

اونقدر که عادت کردیم به نگفتن...

اونقدر که منم نمیخوام بگم البته!

کتابا سانسورشد،

نقاشیا سانسور شد،

آدما سانسور شدن،

مست کردن جومونگ اینا سانسور شد!

نمیدونم حیا همینه یا نه!

اما به هر حال بعد این جریانا یه سری واژه ها تو خانواده ممنوعه شد.

زدن بعضی حرفا تو خانواده غیر ممکن شد!

بزرگ میشی با این جَو

عادت میکنی به این حیا

بعد یه دفعه میشینی با خانواده فیلم ببینی...

فیلمه چیه؟!

هیس! دخترها فریاد نمیزنند!

فروشنده!

و حتی افسانه معمای شاه!!!!!

همچین هنگ میکنی که تا آخر فیلم تکون هم نمیخوری!

حق داری...

آخه ما عادت داشتیم به در پناه تو ها!

که دکتر از مریم بپرسه چرا فک کردی حامله ای؟

و مریم بگه چون حالت تهوع دارم! :/


تهشُ نمیدونم چجوری تموم کنم!!!

به افتخار اسکار اصغر آقا پایانشو باز میذارم! :دی


+ همساده پسر فرمودن یه متن طنز بنویسیم با اسم چند تا فیلم... دیگه تو این اوضاع روحی طنزتر از این از دستم برنیومد!!! ولی شما رفاقتی لبخند بزنید!!!! :)

235 ... گواهی نامه...
ما را در سایت 235 ... گواهی نامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gandomru7 بازدید : 137 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 2:48