245 ... من همیشه از خلف وعده متنفر بودم!

ساخت وبلاگ
یه دانشمندی که اسمش یادم نمیاد (!) گفته کسی که پدرش فقیره تقصیر خودش نیست... ولی کسی که خودش فقیره تقصیر خودشه!
به شدت باهاش موافقم!!!!

بابا و مامان من از زیر صفر زندگیشونو شروع کردن! بابای من تو شروع زندگی نه تنها سرمایه ای نداشت بلکه کلی هم بدهی عروسی داشت ؛چون بابابزرگم اصلا تو مرامش نبود خرج عروسی پسراشو بده، و حتی تو مرامش نبود که همون یه اتاقی که داده دست پسر و عروسش رو مجانی حساب کنه!
مامان من قناعت کارترین زنیه که به تمام عمرم دیدم... در حدی که هنوزم وقتی میخواد کیک بپزه لیوانی که توش روغن پیمونه میکنه رو برمیگردونه توی پیرکس که مبادا چند قطره روغن هدر بره!! من معتقدم خانواده ما به هر جا که رسیده مدیون قناعت مامانمه...
اما اون نمیفهمه!! همون که خرج عروسیشو پدرشوهرش داد... همون که یکی دو سال اول زندگیشو مجانی تو خونه پدرشوهرش زندگی کرد... همونی که پدرشوهرش یه خونه مستقل خرید و داد دستشون با اجاره ای کمتر از اجاره یه اتاق... همونی که ولخرجیای خودش و بعد از اون دختراش داره زندگیشو به باد میده!!!
وقتی میبینم چه خرجایی میکنه برق از سرم میپره!!! با این حال چند وقت پیش دلم سوخت و دار و ندارمو ریختم به حسابش... قرار شد دو ماه بعد، یعنی اول آبان پولمو پس بده. ده روز قبل از موعد قرار یه دفعه معلوم میشه رفتن ماشین خریدن!!! :/ اونم روز آخر حضور شوهرش.. (شوهرش بیست روز شیرازه و بیست روز یه شهر دیگه ماموریت) ... ماشینه تو خونه شون پارکه تا ده آّبان کسی نمیتونه جا به جاش کنه حتی. حالا هر روز زنگ میزنه به مامانم میگه پول نداریم!!! واسه این ماشینه یه مقداری هم از پدرشوهرم قرض کردم و... :/
این فکر که چرا الان ماشین خریدن مخمو میخوره... اینکه شوهرش داشت میرفت اما با خودش گفته اگه الان نخرم مجبورم پول گندمو پس بدم!!! اینکه .... اینکه یادتونه چقدر برام سخت بود این دو ماه بی پولی!
الان من باید چیکار کنم؟؟؟؟؟
در اینکه از این به بعد هر کسی که گفت پول لازم دارم من صد در صد لال میشم که هیچ شکی نیست...
در اینکه پولمو میخوام هم شکی نیست!
به مامانم گفتم دو ماه بود قرارمون .... من نمیتونم جور حماقت اینا رو بکشم!!!
حقیقتا پولشونو ریختن دور... فک و فامیلی ندارن که بخوان هر روز خدا اینور و اونور باشن ... شوهرشم که بیست روز هست و بیست روز نیست... ماشین خریده واسه پارکینگ خونه اجاره ایش که چی بشه؟!!! :/
اگه پس نده واقعا نمیبخشمش!!! به خاطر همه سختیای این دو ماه... به خاطر همه چیزایی که من از خودم دریغ کردم و اون و دختراش نکردن!!
و چقدر احمقه که فک میکنه اگه زندگی الان ما رو داشت هیچ غمی نداشت!!! این زندگی رو پس اندازای یه قرون دو زاری مامانم ساخته! ولی اگه همین الان بدنش دست اون مطمئنا با این اخلاقش سر یه سال همه رو فنا میکنه...
روم نمیشه بگم بهش ... لعنت به این خجالت مزخرف!!!! لعنت به این مراعات کردنا...
عصبانیم!!!!

+ عنوان
235 ... گواهی نامه...
ما را در سایت 235 ... گواهی نامه دنبال می کنید

برچسب : 245 من النظرة الثانية,245 منطقة,245 اي منطقه,245 اي منطقه بالكويت,حلقة 245 من النظرة الثانية,الحلقة 245 من مسلسل سامحيني,الآية 245 من سورة البقرة,صفحه 245 من القران,الحلقة 245 من ناروتو شيبودن,المادة 245 من قانون العقوبات العراقي, نویسنده : 6gandomru7 بازدید : 166 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 12:47